من پاره ای از نور مصباح الهدایم من چشمه جوشانی از خون خدایم سیاره ای در دامن شمس الضحایم قربانی راه شهید کربلایم شمشیر بران علی مرتضایم من قاسمم نجل امام مجتبایم من سیزده ساله عزیز دو امامم فرزند خورشیدم ولی ماه تمامم سر تا قدم ایینه خیر الانامم بین بنی هاشم درخشیدست نامم من قاسمم نجل امام مجتبایم من از همان طفلی پدر از دست دادم اه یتیمی شعله میزد بر نهادم از کودکی درس وفا دادند یادم گه بر روی دامان زینب سر نهادم گه بود روی شانه عباس جایم من قاسمم نجل امام مجتبایم از لحظه طفلی که بودم شیر خواره میکرد بر من یوسف زهرا نظاره با من سخن میگفت چشمش با شاره میریخت از چشم خدا بینش ستاره میخواند شرح کربلا را از برایم من قاسمم نجل امام مجتبایم از خرد سالی کودکی رزمنده بودم تنها به امید شهادت زنده بودم از مهر مولایم حسین اکنده بودم از شوق جانبازی خود طوفنده بودم تا عاقبت بردند سوی کربلایم من قاسمم نجل امام مجتبایم ان شب که خیل عاشقان اماده بودن پیش از شهادت جان به جانان داده بودن سر مست یک پیمانه و یک باده بودن با هم در اغوش خدا افتاده بودن بگرفت در اغوش عم با وفایم من قاسمم نجل امام مجتبایم فرمود ای جان عمو گردد فدایت ای بوده در اغوش ثار الله جایت چونی اگر خون جوشد از سر تا به پایت گفتی که ای جانم نثار خاک پایت شیرین تر از شهد است این مرگ برایم من قاسمم نجل امام مجتبایم ان دم که اذن رفتن از میدان گرفتم از فیض انفاس ولایت جان گرفتم سر را به روی دست چون قران گرفتم اذن جهاد از حضرت جانان گرفتم دیگر ندیدم در زمین یا در سمایم من قاسمم نجل امام مجتبایم اجرا شده در شب ششم محرم [1394-1436] هیأت رایة العباس (ع) برای دریافت فایل صوتی و تصویری به سایت فطرس مراجعه نمایید . www.Fotros.ir